بازار موبایلی که با دود اسپند به شکست کرونا می رود
به گزارش وبگاه مجوز بازی، مردمی هستند که انگار هیچ خبری از وجود بیماری کرونا نشنیده اند و به راحتی بدون دستکش و لوازم جانبی در دومین روز از بازگشایی بازارموبایل به زندگی خود مشغول هستند و هیچ نهاد و سازمانی بر فعالیت آنها نظارت ندارد.
به گزارش خبرنگار گروه علمی و دانشگاهی وبگاه مجوز بازی ، اگر فرایند آغاز و پیشرفت ویروس کرونا را در کشور مرور کنیم، خواهیم دید که چه در بحث ظهور، چه در بحث گسترش و همه گیر شدن آن در کشور و چه در بحث کنترل و درمان این بیماری فاکتورهای اجتماعی و فرهنگی نقش بسیار پررنگی ایفا نموده اند اما در این مرحله نیز شاهد حجم بی پایانی از بحث ها و تناقض گویی ها هستیم. اینکه این بیماری آن قدرها هم که گفته می گردد جدی نیست؛ اینکه آمارها به دور از واقعیت است؛ اینکه به دلیل محدود بودن امکانات بهداشتی (ماسک و دستکش و ...) در کشور سعی می گردد استفاده از آن برای عموم غیرضروری جلوه داده گردد، اینکه مبتلا شدن برخی از مسوولین به این بیماری دروغ و عوام فریبی است به هیچ عنوان منطقی نیست چرا که در دورانی که میلیون ها انسان از ارتباطات اجتماعی شان و حتی ارتباط با نزدیک ترین افراد خانواده که با آنها زیر یک سقف زندگی نمی نمایند، برای جلوگیری از ابتلا به کرونا، چشم پوشی نموده و در خانه مانده اند اما شاهد عدم رعایت یا جدی نگرفتن ویروس کرونا هستیم که برای نمونه سری به بازار موبایل ایران زدیم تا رفتار مردم را از نزدیک مشاهده کنیم.
سکانس اول ، بازار دستفروشان موبایل در کنار فروش ماسک و طلق محافظ بدون رعایت بهداشت
اگر به چهارراه جمهوری تقاطع خیابان حافظ بروید در پیاده روی بازار موبایل با دستفروشانی روبرو می شوید که در کنار لوازم جانبی گوشی همراه به فروش ماسک و طلق محافظ مشغول هستند. هیچ کدام ماسک ندارند و مهم تر از آن مردمی هستند که انگار کرونا تمام شده است و به راحتی بدون دستکش و لوازم جانبی موبایل را که در فضای آزاد و به دستان فروشنده بر روی چرخ دستی چیده و صدها نفر آنها را لمس نموده اند، برداشته و قیمت آن را می پرسند، نکته جالب این است که هیچ نهاد و سازمانی بر فعالیت آنها نظارت ندارد.
با یکی از دستفروشان که طلق محافظ و ماسک را در کنار لوازم جانبی موبایل می فروشد درباره ترس از ویروس کرونا پرسیدم اما او با خنده ای تمسخر آمیز گفت: فاصله بین من و مشتری هایم با چرخ دستی که لوازم روی آن چیده ام حفظ می گردد و جای نگرانی نیست.
از او علت استفاده نکردنش از ماسک و طلق محافظ که خود به فروش می رساند را سوال کردم اما باز او خنده ای کرد و گفت: پولی که از فروش آنها در می آورم را احتیاج دارم و سعی می کنم صورتم را از مشتری ها دور نگه دارم.
سکانس دوم ، فروش گوشی های بی هویت ارزان قیمت در پیاده روی تقاطع جمهوری
در پیاده روی مقابل بازار موبایل در کنار محافظ های آهنی که شهرداری نصب نموده است تعداد زیادی از افراد به فروش گوشی های بی هویت مشغول هستند و تنها تعدادی از آنها از ماسک استفاده می نمایند اما بسیاری از این افراد ماسک نزده بودند و با خریداران گوشی که آنها هم به توصیه های بهداشتی برای استفاده از ماسک و رعایت فاصله اجتماعی بی توجه بودند به مراوده و چانه زنی بر سر قیمت گوشی می پرداختند و نکته جالب تر این است که فرد میانسالی بر روی یک تخته چوب سماور خود را راه انداخته بود و در یک محیط کاملا آلوده چای می فروخت و البته مشتری های زیادی هم داشت هرچند که تعدادی از مشتری هایش ماسک زده بودند.
سکانس سوم ، تونل ضدعفونی انسانی برای پیشگیری از کرونا
در ابتدای درب اصلی بازار موبایل ایران یا همان پاساژ علاءالدین یک تونل ضدعفونی برای مراجعه نمایندگان راه اندازی نموده اند به طوری که با پوشاندن پلاستیک در 2 طرف ورودی و با استفاده از یک دستگاه موتور برق و یک منبع عظیم مواد ضدعفونی نماینده که به وسیله شلنگ های نصب شده بر روی سقف این تونل پلاستیکی مواد را پخش می نماید. اما نکته مهم این است که از هر 20مراجعه نماینده تنها 3 تا4 نفر از تونل استفاده می نمایند و بقیه افراد از کنار تونل یا درب شماره 2 این پاساژ که هیچ گونه تمهیدی لحاظ نشده تردد می کردند.
با مامور محافظ پاساژ که جلوی درب ورودی نشسته بود درباره تعداد مراجعه نمایندگان سوال کردم که پاسخ داد: تعداد زیادی از مردم برای خرید از روز گذشته که پاساژ باز شده است مراجعه می نمایند در واقع هر روز شلوغ تر می گردد امروز نیز که دومین روز بازگشایی است نسبت به دیروز تعداد افراد به مراتب بیشتر شده است که خیلی ها ماسک و دستکش استفاده نمی نمایند.
سکانس چهارم ، استفاده تعداد انگشت شماری از مغازه داران از محافظ پلاستیکی
وارد بازار موبایل که می شوم تعداد انگشت شماری از مغازه ها از پوشش پلاستیکی استفاده نموده اند اما بیشتر مغازه ها بدون پوشش پلاستیکی و رعایت موارد بهداشتی مشغول انبارگردانی اجناس خود بودند البته برخی از مغازه داران با استفاده از زنجیر یا ویترین شیشه ای ورود به مغازه خود را مسدود نموده بودند و به پاسخگویی سوالات مردم می پرداختند این در حالی است که کمتر از نصف جمعیت مغازه داران از ماسک استفاده می کردند و در شرایط کاملا عادی مشغول فعالیت بودند.اما نکته مهم این موضوع است که چرا نظارت بر مکان های تجاری انجام نمی گردد چراکه روزانه تعداد قابل توجهی از مردم برای خریداری مایحتاج خود به این بازارها که گردش اقتصادی بسیار زیادی دارند، مراجعه می نمایند.
سکانس پنجم ، دود اسپندی که برای شکست کرونا کارایی ندارد
به طبقه دوم بازار موبایل که مراجعه می کنم دود اسپند فضا را معطر نموده بود، بسیاری از مغازه داران برای ضد عفونی کردن محیط اقدام به دود کردن اسپند نموده بودند اما مهم تر از آن فضای فیزیکی پاساژ بود به قدری که دیوارها ، پله های برقی و کف زمین از کثیفی و آلودگی آدم را به وحشت می انداخت. در این اوضاع نا به سامان هم بسیاری از مغازه داران اجناس جدید آورده بودند و زباله های آن را در محیط رها نموده بودند.
در طبقه هم کف مرد میانسالی که یک جارو به دست داشت را دیدم که تعدادی از کارتن های بازیافتی را دور خودش جمع نموده و در حال استراحت است اما نظافت دیوار ها و زمین پاساژ با جمع کردن مقداری زباله به نتیجه مطلوب نمی رسد چراکه برای آماده شدن پاساژ برای فعالیت باید یکسری موارد بهداشتی قبل از بازگشایی انجام می شد.
سکانس ششم ، فروش نوشیدنی با آلودگی محیط غیر بهداشتی
طبقه دوم پاساژ هم مغازه داران در حال مرتب کردن لوازم جانبی گوشی همراه خود بودند اما بسیاری از آنها موارد بهداشتی مانند پوشش پلاستیکی را انجام نداده بودند و در شرایط عادی مشغول فروش لوازم جانبی گوشی همراه بودند، تنها برخی از آنها از ماسک استفاده نموده بودند و از دستکش و مواد ضدعفونی خبری نبود. اگر به قسمت شرقی این طبقه بروید با یخچالی که در زیر پله برقی مستقر شده روبرو می شوید که توسط مرد میانسالی تعداد زیادی آب معدنی و آب میوه به فروش می رسد اما نکته مهم این است که چندین شل آب معدنی بر روی زمین رها شده بود و بدون رعایت مسائل بهداشتی در درون یخچال قرار می گرفت که این موضوع بسیار مهم و برای سلامت افراد جامعه خطرناک است چراکه به هیچ عنوان سطح زمین پاساژ تمیز نشده بود و در شرایط کاملا آلوده این اتفاق می افتاد.
سکانس هفتم ، حمام دود سیگار در بازار موبایل
برای رفتن به یک طبقه بالاتر در کنار چند جوان دیگر سوار بر پله برقی شدم که آنها در حال سیگار کشیدن هستند انگار در پارک و فضای آزاد به سر می برند البته ناگفته نماند که وقتی به مقصد یعنی طبقه بالا رسیدیم یکی از جوانان مغازه دار در کنار پله برقی بر روی سکویی نشسته بود و در کمال آرامش دود سیگارش را در فضا فوت می کرد. در حال مشاهده فعالیت مغازه ها در طبقه سوم بودم که افراد دیگری که هم مراجعه نماینده بودند و هم صاحب مغازه در وسط محیط پاساژ به راحتی سیگار می کشیدند به طوری که فضا پر از دود سیگار و بدون هیچ گونه تهویه هوا بود . در حال برگشت به طبقه پایین یکی از مراجعه نمایندگان که در کنار پله برقی ایستاده بود به دوستش می گفت اگر از جانت سیر شده ای بیا طبقه بالا چون اینجا هاله ای از دود سیگار است. رعایت بهداشت در بازار موبایل بی معنی است چراکه در دومین روز بازگشایی آن شرایط نامطلوبی دارد و شبیه به انبارهای مخروبه است حداقل کاری که باید انجام می شد این بود که قبل از بازگشایی یا در همان روز اول ابتدایی ترین اقدام را که همان نظافت است انجام می شد.
سکانس هشتم ، مردم خطر بیماری کرونا را شوخی گرفتند
هنگام خروج از پاساژ معروف علاءالدین با جمعیت بیشتری روبه رو شدم چند دقیقه ای تأمل کردم و به مشاهده مردم پرداختم اما متأسفانه از هر 10 فردی که وارد بازار می شد 3 نفر بیشتر ماسک بر صورت نداشتند و البته همان هایی هم که ماسک زده بودند دستکش نداشته و دست های خود را به فضای فیزیکی محیط و گوشی های همراه می زدند. برخی از اقدامات همچون چند متر پلاستیک و یک عدد موتور برق تونل ضدعفونی برای مردم ایجاد کردن کار خیلی خوبی است اما کافی نیست چراکه همه قسمت های پاساژ نظافت نشده بود و برای مردم بسیار آلوده و خطرناک بود.
انتهای پیغام/
منبع: خبرگزاری فارس