نقد فیلم رنگ ارغوانی؛ وقتی ژانر موزیکال و اتحاد زنان رنگین پوست خریدار ندارد

به گزارش وبگاه مجوز بازی، سال 1985 استیون اسپیلبرگ فیلم رنگ ارغوانی را بر اساس کتابی به همین نام نوشته آلیس واکر ساخت. خود اسپیلبرگ به همراه کوئینسی جونز، موزیسین و آهنگساز مهم و معروف امریکایی، از تهیه کنندگان فیلم بودند. کوئینسی جونز موسیقی فیلم را هم ساخته بود و ووپی گلدبرگ و اوپرا وینفری شخصیت های اصلی فیلم را بازی می کردند. نزدیک به چهل سال بعد، اسپیلبرگ، کوئینسی جونز و اوپرا وینفری بار دیگر، این بار نسخه موزیکال رنگ ارغوان را به کارگردانی بلیتز بازاول، یک موزیسین دیگر، تهیه کردند. ووپی گلدبرگ هم یک حضور افتخاری کوتاه در فیلم دارد. رنگ ارغوانی محصول 2023 خود بازسازی نمایش موزیکالی به همین نام (محصول 2005) و کتاب واکر و فیلم اسپیلبرگ است. نقد فیلم رنگ ارغوانی را در این مطلب بخوانید.

نقد فیلم رنگ ارغوانی؛ وقتی ژانر موزیکال و اتحاد زنان رنگین پوست خریدار ندارد

هالیوود هر سال چند فیلم موزیکال می سازد. با اینکه ژانر موزیکال این روزها دیگر هوادار چندانی ندارد اما سینماگران امریکایی و هر آنکه قدم به سینمای جریان اصلی می گذارد، همچنان کوشش می نمایند این ژانر را زنده نگه دارند. تقریباً هر سال یک بازسازی موزیکال یا یک موزیکال جوک باکس (بر اساس زندگی یک موزیسین معروف یا با استفاده از ترانه های موزیسین ها و گروه های معروف) ساخته می گردد. فیلم موزیکال اورجینال هم جای خودش را دارد. مثلاً وانکا (Wonka) را می توان یک موزیکال اورجینال دانست؛ با اینکه فیلم پیش درآمدی بر رمان چارلی و کارخانه شکلات سازی (Charlie and the Chocolate Factory) رولد دال است. یا لالا لند (La La Land) دیمین شزل یکی از برترین و پیروز ترین نمونه های فیلم موزیکال اورجینال در سال های اخیر است. کم پیش آمده فیلم موزیکال اورجینالی به مقدار فیلم شزل سر و صدا کند.

هشدار: در نقد فیلم رنگ ارغوانی خطر لو رفتن داستان وجود دارد

اسپیلبرگ سال 2021 قصه وست ساید (West Side Story) را بازسازی کرد؛ یکی از محبوب ترین موزیکال های کلاسیک هالیوود در دوران طلایی این ژانر. اسپیلبرگ هم کارگردان فیلم بود هم تهیه نماینده. قصه وست ساید اسپیلبرگ به خاطر محبوبیت بالای نسخه اصلی و طبعاً کارگردانی فوق العاده او نظر منتقدان را به خود جلب کرد. اما در گیشه شکست مطلق بود. حالا رنگ ارغوانی هم به چنین سرنوشتی دچار شده است. امتیاز و نقدهای نسبتاً خوبی دریافت نموده اما در گیشه کاملاً شکست خورده است. اینکه آقای اسپیلبرگ با این حال همچنان روی فیلم های موزیکال سرمایه گذاری می نماید و اصلاً به این سمت رفته، جای تعجب دارد. شاید جایی از انگیزه اش گفته باشد. اما اینکه چرا دست روی رنگ ارغوانی یا حتی قصه وست ساید گذاشته، توجیه واضحی دارد.

جدای کلاسیک بودن هر دو فیلم و جایگاه مهمشان در تاریخ سینمای امریکا و جهان، موضوع با کشمکش های نژادی مرتبط است. معلوم است که اوپرا وینفری موافقت می نماید به همراه اسپیلبرگ روی قصه ای مثل رنگ ارغوانی سرمایه گذاری کند. اما مخاطبان امریکایی و غیرامریکایی دیگر همانند گذشته از فیلم های موزیکال استقبال نمی نمایند؛ حتی اگر نام های بزرگ و معتبری را با خود به یدک بکشند، یا باکیفیت باشند، موسیقی و ساندترک خوبی داشته باشند، یا بازسازی فیلم یا نمایش موزیکالی معروف باشند. البته نسخه سینمایی اول رنگ ارغوانی موزیکال نیست اما موسیقی در آن حضور و نقش دارد.

با اینکه نمایش تاریخچه سیاهپوستان در سینمای هالیوود چیز تازه ای نیست و دیگر به کلیشه تبدیل شده است، در سال 2023، بازگویی روایت یک قصه سیاهپوستی همچنان لازم و ضروری احساس می گردد. دست کم اسپیلبرگ، وینفری و جونز که دو نفرشان سیاهپوست اند، چنین احساسی دارند. فیلم داستان امریکایی (American Fiction) از این روایت های کلیشه ای از سرنوشت سیاهپوستان امریکا و جهان خسته است، اما اگر پای یک قصه سیاهپوستی زنانه در میان باشد، هر چند کلیشه، به تصویر کشیدنِ حتی دوباره اش در این دوره منطقی به نظر می رسد. یعنی روی کاغذ چنین فیلمی باید پیروز گردد. تمام ویژگی ها و پتانسیلش را دارد. درباره تاریخ استثمار سیاهپوستان و زنان است، پدرسالاری را نقد می نماید و از توانمندسازی زنان می گوید. تازه موزیکال هم هست. آن هم با موسیقی بلوز که جوهره سیاهپوستان را بیان می نماید.

به رنگ ارغوانی داستان دو خواهر به نام های سلی و نتی را از اوایل دهه 1900 تا اواخر 1950 روایت می نماید. سلی و نتی با مادر از جهانرفته و پدری بی رحم که به دختر خودش (سلی) تجاوز می نماید، جز خودشان کسی را در این جهان ندارند و عاشقانه هم را دوست دارند. تا اینکه پدر سلی را به مستر، یک مرد سیاهپوست دیگری از جنس خودش می فروشد و بعد از سلی حالا نوبت نتی است که قربانی ظلم های او گردد. سلی دختر ساده و ترسویی است. او توانایی ایستادن جلو پدر یا همسر متجاوزش را ندارد. اما نتی فرق دارد. او درس می خواند، به تجاوز تن نمی دهد و از دست این مردان ظالم فرار می نماید. سلی از سوی دیگر در خانه مستر همانند کلفت از سه بچه او و خانه شلخته و کلنگی اش مراقبت می نماید. او کار می نماید و از مستر کتک می خورد.

ما در سینمای سیاهپوستی معمولاً شاهد رفتار ظالمانه سفیدپوستان با سیاهپوستان به عنوان برده هایشان هستیم. رمان آلیس واکر فقط دغدغه استثمار سیاهپوستان را ندارد؛ زنانه است. حکایت زن هایی است که صرف نظر از رنگ پوستشان باید با مردان قلدر زورگو بجنگند تا بتوانند زندگی نمایند. اینجا روایت یک قدم جلوتر از نمایش استثمار سیاهپوستان می رود؛ پدرسالاری را نشانه می گیرد که سیاه یا سفید نمی شناسد. سفیدپوستان در طول تاریخ رنگین پوستان را سرکوب نموده اند. مردان، زنان را. و رنگ ارغوانی روایت اتحاد زنان برای مبارزه با هر دوست، برای بیرون کشیدن لاشه خود از لابه لای دست و پای سفیدپوستان و مردان هم رنگ زورگو. اگر مردان سیاهپوست باید فقط با اربابان سفیدپوست ظالم خود می جنگیدند، زنان باید غول بزرگ هر دو را نقش بر زمین نمایند. در رنگ ارغوانی هیچ نشانی از استثمار مردان سیاهپوست از سوی سفیدپوستان نیست. مردان سیاهپوست روی زمین هایشان کار می نمایند و برده کسی نیستند. اما زنان، هم برده مردان اند هم سفیدپوستان. جهان بی رحمی است، نه؟

برای تلطیف این جهان بی رحم، موسیقی معجزه می نماید. موسیقی بلوز مال سیاهپوستان است. آن ها با این موسیقی قصه های خود را بازگو می نمایند. رنگ ارغوانی سال 2023 هم همین کار را نموده است. با قصه دلخراش اما سفر قهرمانی واکر را که تماشایش در نسخه سال 1985 عمیقاً رنج آور است، کاری می نماید که دست کم اگر قرار است به خاطر سیاهی هایش اشک بریزی، با ترانه هایش لبخند بزنی و جان بگیری. تا اینجا همه چیز خوب پیش می رود. فیلم تأثیرش را روی به خصوص علاقه مندان به موسیقی و ژانر موزیکال می گذارد. مشکل آنجاست که فیلم به شدت تئاتری است. اگرچه تفاوت هایی با نسخه صحنه ای دارد و حتی بسیاری از ترانه هایش را هم استفاده ننموده است، اما فضا، کارگردانی، بازی ها کاملاً تئاتری است. نه اینکه سازندگان اثر ندانسته فیلم را تئاتری ساخته باشند، مسئله این است که ظاهراً مخاطب امروزی مشتری اش نیست. چرا باید یک نمایش موزیکال را بر پرده سینما ببیند؟ می رود روی صحنه نسخه زنده اش را می بیند که بدون شک تأثیرگذاری اش بیشتر است.

علت عدم پیروزیت رنگ ارغوانی محصول 2023 در گیشه می تواند همین باشد. می گردد به ریتم و مدت زمان فیلم هم ایراد گرفت. یا یک سری ایراد فیلمنامه ای، مثل اینکه از میان سه فرزند مستر چرا ما فقط هارپو را می بینیم و دو بچه دیگر از جایی از فیلم حذف می شوند؟ اما به لحاظ قدرت موسیقایی چه در آهنگسازی چه در اجرا فیلم بی نقص است. صحنه های پایکوبی فیلم هم که وجه تئاتری اش را بیشتر می نماید هم خوب اجرا شده است. تمام بازیگران زن فیلم جای خودشان می خوانند. بازیگران نقش سلی و سوفیا در نسخه صحنه ای هم حضور داشته و خوانده اند. و ترانه ها اگر به موسیقی بلوز و قدرت بی نظیر زنان سیاهپوست در خوانندگی علاقه داشته باشید، حتماً مورد پسندتان خواهد بود. اما هیچ یک از این ها مخاطبان را راضی ننموده است.

شاید باور فیلم موزیکال، آن هم از نوع نمایشی اش، دیگر در جهانی امروز برای مخاطبان سینما سخت باشد. یک روز جهان فقط دلش می خواست زندگی را موسیقایی بر پرده سینما ببیند. امروز اینکه به یکباره وسط زندگی عادی یکی بزند زیر آواز و بپایکوبید، پذیرفته نمی گردد. شاید اگر وجه نمایشی اش کمتر و به واقعیت نزدیک تر باشد، شانس بیشتری برای دیده شدن داشته باشد. مگر استثنایی این میان باشد. مثلاً قصه مجذوب کننده تر باشد یا بازیگران معروف باشند و تماماً رنگین پوست هم نباشند. آن وقت راحت تر می گردد از موزیکال بودن فیلم را پذیرفت.

سال 2002 فیلم شیکاگو (Chicago) راب مارشال تقریباً در فضای مشابهی با قصه مشابهی (استثمار زنان) به رنگ ارغوانی اسکار برترین فیلم را می گیرد. آن فیلم هم اقتباس سینمایی نمایش موزیکال شیکاگو، اثر باب فاسی، بود. اما آن فیلم چه داشت؟ رنه زلوگر و کاترین زتا جونز و ترانه های جاودانه باب فاسی. شیکاگو در گیشه هم بسیار پیروز بود. تا همین بیست سال پیش سینماروها از فیلمی موزیکال درباره حق خواهی زنان استقبال می کردند، اما امروز زنجیره نام های بزرگ هالیوود هم نمی تواند ضامن گیشه باشد. شیکاگو به مراتب فیلم و موزیکال بهتری از رنگ ارغوانی است. خلاقیتش بیشتر است، و فضایش اگزاتیک. رنگ ارغوانی با تمام نکات مثبتش فیلم ماندگاری نیست. اساساً بازسازی ها، مگر در مواردی استثنا، در سینما ماندگار نخواهند بود. در خصوص رنگ ارغوانی افزودن اِلمان موزیکال هم کمکی به فیلم ننموده است و احتمالاً فیلم سال 1985 همچنان به عنوان اقتباس سینمای خوبی از رمان مهم و پولیتزربرده آلیس واکر در یادها خواهد ماند.

بازیگران سیاهپوست مخصوصاً در فیلم هایی که درباره تاریخچه پر از رنجشان باشد، معمولاً گرایش زیادی به نمایشی و کلیشه ای شدن دارد. این در رنگ ارغوانی بسیار پررنگ است و از فیلم بیرون می زند. نه که تأثیرگذاری اش را نداشته باشد، در جان نفوذ نمی نماید. این تا همین چند سال پیش خریدار داشت. امروز دیگر درام نمایشی حوصله تماشاگر را سر می برد. اگر قرار است فیلمی دور از واقعیت ببینند، چرا موزیکال نمایشی ببینند؟ فیلم های ابرقهرمانی می بینند. حتی اگر آن فیلم موزیکال از مسئله زنان بگوید؛ ترند جهانی امروز. ظاهراً حساب و کتاب اسپیلبرگ و وینفری و جونز غلط از آب درآمده است. با این حال، تماشای تراجی پی. هنسون و دنیل بروکس در نقش زنان قدرتمند فیلم لذت بخش است. بازیگر نقش اصلی که شهرتش را مدیون مسابقه امریکن آیدول (American Idol) است، هم کارش را خوب انجام داده است. اما بدون شک هنسون و بروکس ستاره های فیلم هستند. هیلی بیلی و سی یرا که یکی نقش سال های جوانی شخصیت نتی را بازی می نماید و دیگر بزرگسالی، اصلاً فرصتی برای نشان دادن خودشان ندارند. البته نقششان ایجاب می نماید.

بیش از مقدار نمایشی و کلیشه ای بودن رنگ ارغوانی فیلم را به سمت تصنعی بودن می برد. انگار بازیگران دارند زور می زنند احساس هم ذات پنداری را در مخاطب تحریک نمایند. این بزرگ ترین مشکل فیلم است و به احتمال زیاد، علت اصلی عدم استقبال از فیلم. با اینکه کلیشه اصلی درباره سیاهپوستان این است که مرد و زنش به یک مقدار مورد ظلم و استثمار واقع شوند و خانم واکر در رمانش عکس این کلیشه را روایت نموده است، رنگ ارغوانی خود در دام کلیشه های دیگری می افتد. حرف اصلی قصه اتحاد زنان است که پیغام مهمی است. برده داری منسوخ شده است، با اینکه ظلم به رنگین پوستان همچنان ادامه دارد. اما زنان در تمام جهان با هر رنگ پوست و از هر قومیتی با سد بزرگ پدرسالاری مواجهند. زنان متفکر جهان تنها راه مبارزه با پدرسالاری و گذر از آن را اتحاد زنان می دانند. شخصیت های زن رنگ ارغوانی این را خوب می دانند و بلدند. و چون با هم اند، نه برای منافع خود و پدرسالاری، با امید و ایمان و مقاومت از این سد بزرگ می گذرند. شاید اگر سفیدپوست بودند، جهان راحت تر مشتری حرفشان می شد. این خود سند دیگری برای اثبات این حقیقت است که همچنان حرف های زمانه از دهان سفیدپوستان مشتریان بیشتری خواهد داشت.

نقد فیلم رنگ ارغوانی دیدگاه شخصی نویسنده است و لزوما موضع وبگاه مجوز بازی مگ نیست.

منبع: وبگاه مجوز بازی مگ

منبع: دیجیکالا مگ

به "نقد فیلم رنگ ارغوانی؛ وقتی ژانر موزیکال و اتحاد زنان رنگین پوست خریدار ندارد" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "نقد فیلم رنگ ارغوانی؛ وقتی ژانر موزیکال و اتحاد زنان رنگین پوست خریدار ندارد"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید