واکاوی حمله به اتوبوس پرسپولیس، سیاستمدارانی که بذر نفرت را در جامعه هواداری کاشتند!
به گزارش وبگاه مجوز بازی، بدون شک در جهان سیاستمداران بسیاری هوادار تیم های عظیم کشورشان بوده اند و هستند ایرادی بر این هواداری نیست، اما اینجا در ایران موضوع کاملاً فرق دارد.
گروه ورزشی وبگاه مجوز بازی، از هیاهوی جهانی فوتبال؛ درآمدهای نجومی، تبلیغات ،امکانات حرفه ای، بازیکنان حرفه ای ...فوتبال ایران تنها عشق و تعصب و لذت از بازی های ساده تیم های به شدت آماتور را داشت مردانی که فوتبال را مثل برزیلی ها از زمین های خاکی آغاز کردند و به تیم های باشگاهی راه یافتند؛ با یک قرارداد سفید و به عشق توپ و تور دروازه و البته مردمی که به خاطر آنها ورزشگاه ها را قرق می کردند!
برای مردم ،فوتبال یک دلخوشی بود یک عشق و سرخوشی، لذتی که روزها کامشان را شیرین یا تلخ می کرد. روزگارانی که احترام به رقیب حتی روی سکوها هم حرف اول و آخر را می زد رفته رفته قرارداد بازیکنان اقتصادی شد و از حالت دلی و به عشق هوادار در آمد و به جایی رسید که پول حرف اول و آخر را می زند و هوادار نقشی در تصمیم گیری بازیکنان برای انتخاب تیم ندارد.
بوسه بازیکنان به لوگوی هر تیمی نقش می بندد که پول بیشتری صرف خرید آن بازیکن نموده باشد .حالا هواداران تنها برای بالابردن مبلغ قراردادها به کار می آیند و این باعث شده بازیکنان برای خوشایند هولیگان های فوتبال خودشان هم هولیگان شوند؛ در زمین فرپلی را نادیده بگیرند ،با بازیکنان رقیب درگیر شوند و در رسانه ها و در فضای مجازی به تیم رقیب و هوادارانش توهین نمایند و عناوین آنها را به سخره بگیرند. اما تمام این تغییرات هم نتوانست هواداران را به بدخواهی برای یکدیگر بکشاند.
آنها همیشه در روزهای سخت کنار هم بودند ؛در بیماری بازیکنان رقیب کنار هم ایستادند و دعا کردند در مرگشان کنار هم اشک ریختند و در مراسم خاکسپاری فارغ از آبی و قرمز بودنشان شرکت کردند اما از یک جایی به بعد رفته رفته اوضاع به هم ریخت و هرچه می گذرد خشونت جای رفاقت و رقابت را می گیرد. از یک جایی به بعد اخلاق کاملاً رنگ باخت و همه چیز فدای هواداری شد فدای رنگ !
این اتفاق شوم دقیقاً از جایی آغاز شد که افراد سیاسی و مسئولین کشور علنی به حمایت از تیم محبوبشان پرداختند حمایت هایی که تنها ابراز علاقه به تیم محبوبشان نبود با حمایت های افراطی پیدا و پنهان، با پیغام هایی که رنگ توهین و تحقیر داشت هواداران دو تیم را به جان هم انداختند. به طور واضح در دوران وزارت سلطانی فر جو هواداری به شدت به میدان جنگ تغییر پیدا کرد.
تعدادی از وزرای دولت روحانی نقش بسزایی در این تاراج اخلاق ایفا کردند. بدون شک در جهان سیاستمداران بسیاری هوادار تیم های عظیم کشورشان بوده اند و هستند ایرادی بر این هواداری نیست اما اینجا در ایران موضوع کاملاً فرق دارد . در هیچ کجای جهان تیم های ورزشی وابسته به دولت نیستند آنها به طور خصوصی اداره می شوند و دولت نمی تواند پیدا و پنهان نقشی در نتایج آنها ایفا نماید.
در ایران اما دولت متولی دو تیم عظیم استقلال و پرسپولیس است و می تواند روی نتایج همه تیم ها ،حتی چند تیم خصوصی هم تاثیرگذار باشد. وقتی بودجه این دو تیم را دولت پرداخت می نماید، می تواند در مقدار و زمان پرداختی متفاوت عمل کند و با همین مورد به تیمی برای حل مشکلاتش یاری و تیمی را با پرداخت دیرهنگام دچار خسران و حاشیه کند.
گذشته از وزارت ورزش وقتی وزرای دیگر می توانند از محل درآمد وزارت ،یاری هایی به تیم محبوبشان داشته باشند یا می توانند اسپانسر هر دو تیم باشند و آنها نیز در پرداخت ها و مبلغ آن جانبداری نمایند ، صد البته که هواداری آنها همگان را دچار ظن می نماید. در ایران وقتی رئیس جمهور برای حل مشکل یک تیم به ملاقات همتایش اش میرود، وقتی وزیر صمت می تواند به وزیر ورزش یاری کند تا یک مربی را از تیمی خصوصی به تیمی دولتی انتقال دهد، وقتی وزارت امور خارجه می تواند وارد کارزار گردد، وقتی وزیر ارتباطات می تواند اسپانسر هر دو تیم محبوب پایتخت گردد اما در صفحات شخصی خودش به بدترین شکل، هواداری اش را از تیمی اعلام کند و باعث خشم هواداران رقیب گردد آنگاه هواداری مسئولین مشکل ساز میگردد.
این هواداری ها تمام لیگ را ،هواداران تمام تیم ها را دچار خشم می نماید چه بسا ناراحتی و نارضایتی شان از گرانی، تورم ،بیکاری ،فیلترینگ، قطعی برق... را با خشم دریافت بر تیم محبوب سیاستمدارانِ در راسِ کار، ابراز می نمایند .بله حمله به اتوبوس پرسپولیس اگر، اگر، اگر کار هواداران سپاهان و مردم اصفهان باشد حاصل بذر خشمی است که دولت و سیاستمداران این دولت در دل مردم کاشتند.
منبع: خبرگزاری دانشجو